موسی شدی که معجزه ای دست و پا کنی
راهی برای رد شدن قوم وا کنی
زنجیر های زیر گلویت مزاحم اند
فرصت نمی دهند خودت را دعا کنی
در یک بدن بجای همه درد می کشی
می خواستی تمام خودت را فدا کنی
وقت اذان مغرب این تازیانه هاست
وقتش رسیده است که افطار وا کنی
مثل علی عروج نمازت امان نداد
فکری به حال فاصطله ساق پا کنی
عیسی مسیح من صلیبت کشیده اند
این گونه بهتر است خدا را صدا کنی
حالا می ان قحطی تابوت های شهر
باید به تخته های دری اکتفا کنی
علی اکبر لطیفیان
- یکشنبه
- 9
- مهر
- 1391
- ساعت
- 4:59
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه