هر جا سخن از زینب و دروازه ی شام است
ساکت به تماشا ننشینید، حرام است
.
دستی که به سر می زنی از این غم عظمی
یادآور فرق سر و سنگ لب بام است
.
یک سر به سر نیزه عیان است ببینید
مانند هلال است ولی ماه تمام است
.
هجده قمر از نوک سنان تابد و مردم
پرسند ز هم: پس سر عباس کدام است؟
.
مردم نزنید از همه سو سنگ بر این سر
والله امام است امام است امام است
.
زوّار برادر شده بر نی سرِ عباس
هم اشک به رخ، هم به لبش عرض سلام است
.
هر کوچه پر از هلهله و خنده و شادی است
از شام بپرسید مگر عید صیام است؟
.
با یاد سر و چوب و لب و ناله زینب
انگار جهان در نظرم مجلس شام است
.
باید همه از مرد و زن شام بپرسید
ناموس الهی ز چه در محضر عام است؟
.
هرخانه که در سوگ حسین است سیه پوش
«میثم» در آن خانه غلام است غلام است
.
- یکشنبه
- 31
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 14:14
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه