• دوشنبه 3 دی 03

 سید پوریا هاشمی

متن شعر یا زین العابدین ع -(نگفته ام غم دل را نگفته بسیار است..)

1155

نگفته ام غم دل را نگفته بسیار است..
غمی که میکُشدم عاقبت غم یار است

به یاد خواب رقیه به یاد حمله زجر..
زمان خواب،دو چشمم همیشه بیدار است

تورو خدا جلویم گوسفند سر نبرید
دلم ز دیدن این صحنه سخت بیزار است

صدای‌ گریه نوزاد میکشد مارا!
خداکند که بخوابد!رباب تبدار است

نمیروم سر بازار دردسر دارد
عذاب هرشب من ازدحام بازار است..

حصیر پهن نکردم به خانه ام اصلا
حصیر روضه ی مکشوفه ی من زار است

هنوز بعد چهل سال درد پا دادم
هنوز بر کف پایم نشانی خار است

هنوزجای غل وسلسله ب گردنم است
هنوز چشم من از مشت بی هوا تاراست

آهای مردم "اَذَلَّ عزیزنا"یعنی
محله ای بروی که هجوم اشرار است

مقابلم به زن و بچه ام اهانت شد
امان ز غربت مردی که بدگرفتار است956

  • دوشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران