خونتون بسوزه حرم خدا رو چرا آتیش زدید
خونتون بسوزه باغ با صفا رو چرا آتیش زدید
خونتون بسوزه دل عاشقا رو چرا آتیش زدید
آتیش زدید چرا در و شکستید
حریم امن کوثر و شکستید
آتیش زدید چرا حیا نکردید
با پاتن یه مادر و شکستید
اینجوری نمی مونه گرچه غم فراوونه
منتقم میاد یک روز قاتل میسوزونه
وای مادر مظلومه زهرا
.............
بشکنه پاهاتون اومدین و چیزی کم نزاشتین
بشکنه پاهاتون باهرچی کینه که از علی داشتین
بشکنه پاهاتون پا رو چادر فاطمه گذاشتین
با پا زدید ولی چرا دوباره
رد شدید از تنی که جون نداره
باپا زدید ولی نگفتید آخه
کی میخ و از تو سینه در بیاره
اینجوری نمی مونه گرچه غم فراوونه
منتقم میاد یک روز قاتل میسوزونه
وای مادر مظلومه زهرا
- چهارشنبه
- 3
- مهر
- 1398
- ساعت
- 19:26
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
مجتبی صمدی شهاب
ارسال دیدگاه