• دوشنبه 3 دی 03

 محمود اسدی

(غزل)قتل صبر/اصلا مرا برای محن برگزیده اند

1068

اصلا مرا برای محن برگزیده اند
با اشک در غم پدرم آفریده اند

یادم نمی رود که چهل سال پیش بود
گلهای باغ را همه با نیزه چیده اند

گریم به یاد غربت بابا که دشمنان
با تیر پیکرش به دل خون تپیده اند

در یک قفس چو مرغ تنش گیر کرده بود
با قتل صبر باب مرا سر بریده اند

می گفت عمه ام که به گودال قتلگاه
او زنده بود و موی سرش را کشیده اند

دشمن کشید و پیرهن از تن جدا نشد
با زور نیزه،پیرهنش را دریده اند

از بس فشار نعل به سینه زیاد بود
طفلان صدای خرد شدن را شنیده اند

سرها به روی نیزه فرو رفت و ناکسان
دنبال کودکان پی معجر دویده اند

تنها نه شامیان به تن من لگد زدند
این طعم تلخ را همه طفلان چشیده اند

نامحرمان به دور و بر عمه کف زدند
اهل حرم ز دیدن این غم خمیده اند

در مجلس شراب،پر از چشم هرزه بود
اما حرامیان رخ عمه ندیده اند
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • پنج شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 8:43
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران