یا حسین(ع)
هستی تو به طوفان بلا فُلک نجات
مصباح هدایتی میان ظلمات
بی حب تو زندگی ندارد معنا
برشیعه تویی امید ومعنای حیات
آید به زبان چو نام زیبات، حسین(ع)
انگار دهان پر شده از قند ونبات
بیچاره کسی که کربلایی نشده
حسرت زده جان داده به هنگام ممات
خوشبخت کسی که دیده شش گوشه تو
با دیدن آن رسیده اعلا درجات
توفیق زیارتت عجب توفیقی ست
ارباب، نصیب همه کن کرببلات
برداشتن قدم به بین الحرمین
باشد زبرای شیعه اوج لذّات
قربات برادرت که گیرد بیدست
دستان هرآنکه برده پیشش حاجات
صدلعن به آن قوم که کشتند ترا
لب تشنه کنار نهری از رود فرات
ای وای از آندم که بیامد خواهر
دنبال تن بیسرت، آخر لحظات
آن تن که فرود آمده بیش ازهزار
ازخنجر وتیغ ونیزه،برآن ضربات
ای وای زآن لحظه که بین گودال
دید آن تن بیسر تو ام سادات
نالید که ای غریب مادر حسین
عریان بدنی چرا تو مادربفدات
شعر :اسماعیل تقوایی
- پنج شنبه
- 4
- مهر
- 1398
- ساعت
- 14:35
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه