حاجب ابن زیاد می گوید:وقتی ابن زیاد دستور داد آنها را زندانی کنند،من با آنها بودم.دیدم مردها و زن های کوفه جمع شده اند و گریه می کنند و به صورت های خویش لطمه می زنند.
حضرت زینب خطاب به جمع گفت:
"هیچ کس جز کنیزان نزد ما نیاید،زیرا آنها نیز مثل ما اثیرند".
ابن زیاد بار دیگر خواست اُسرا را به حضورش بیاورند.آنها وقتی وارد مجلس شدند دیدند سرِ مقدس امام حسین در میان دست های ابن زیاد است و انوار الهی از بین انگشتان او به سوی آسمان می تابد.
رباب نتوانست خودداری کند و خود را روی سرِ مقدس امام انداخت و آن را بوسید.
مقتل مقرم،۳۹۳
روضةالواعظین،ص۱۶۳
مقتل عوالم،ص۱۳۰
لهوف،ص۹۲
- پنج شنبه
- 4
- مهر
- 1398
- ساعت
- 16:24
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه