یعقوب دوباره راهیِ کنعان شد
گریان شد و حیران شد و سرگردان شد
عاشق شدن این است، خدا می خواهد
یعقوب اگر مطیعِ الرَّحمن شد
میخواست خدا صبور باشد در هجر
در مصر، عزیز کرده اش زندان شد
یک رشته ی این هجر، توسل بوده
پیمودن این راه، اگر آسان شد
با یادِ خدا اسیر هم آزاد است
زندانیِ این عقیده، با ایمان شد
پس اهل مدافع حرم ها، این است...
که خانه ی حَبسِشان همان هجران شد
سر خم نکنند زیر بار ذلت
این ارثِ رسیده، عزت مردان شد
مردان شمال، جان به جانان دادند
از داغ جوان، مادری گریان شد
در راهِ دفاعِ از حرم جان دادند
پس نام شهید ماند و جاویدان شد
زان گفته، که خط سرخِ ما شامات است
امروز رگِ سوریه، خان طومان شد
در وصف جنوب سوریه باید گفت
این منطقه هم شلمچه ی ایران شد
- پنج شنبه
- 4
- مهر
- 1398
- ساعت
- 18:52
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
رضا باقریان
ارسال دیدگاه