• جمعه 28 اردیبهشت 03


مثنوي شهادت امام کاظم(ع)-منم مظلومه‏‌اى محنت‌كشيده

1995
1

منم مظلومه‏‌اى محنت‌كشيده
ز هجران پدر غربت كشيده
گذشته چهارده سال از غريبى
نبردم از رخ بابا نصيبى
شدم پير از غم باب الحوائج
كه بودم همدم باب الحوائج
كسى طاقت ندارد من بگويم
ز درد دل، ز بُغض در گلويم
منم دردانه موسى بن جعفر
منم آئينه زهراى اطهر
اگر چه روى بابا را نديدم
ولى از ضامن آهو شنيدم
كه بوده پيكرش پر از نشانه
ز بى رحمى صاحب تازيانه
شنيدم حرمت او را دريدند
از اين زندان به آن زندان كشيدند
شنيدم سجده‏‌اش را مي‌شكستند
شنيدم بر تنش زنجير بستند
شنيدم دانه‏‌هاى سخت زنجير
به روى استخوانش كرده تأثير
شنيدم يك يهودى مثل ثانى
زده سيلى بر او با بد زبانى
شنيدم ناسزايش بر زبان بود
براى رنج دادن بى امان بود
نفهميدند بابايم مسيحاست
مُقَلِّب بر قلوب اهل دنياست
هزاران ظلم بر مظلوم كردند
پدر را عاقبت مسموم كردند
دلم سوزد كه در تشييع پيكر
نكرده از برايش ناله دختر
نشد گرمى ببخشم بر عزايش
كنم گيسو پريشان از برايش
برايم گفته اين رعنا برادر
نبودى، خوب شد مظلومه خواهر
و گرنه جان در آنجا مي‌سپردى
تو جان از داغ بابا مي‌سپردى
به پيكر مانده بودش پاره رختى
خودم غسل تنش دادم به سختى
خدايا سخت بود اين از برايم
نشد زنجير از جسمش گشايم
خدا را شكر بر تقدير كردم
كفن بر جسم و بر زنجير كردم
در آنجا سينه‏‌ام را چاك دادم
عزيزم را به دست خاك دادم

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 6:29
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران