چشم گردون در عزاى موسى جعفر گريست
ديده خورشيد بر آن ماه خوش منظر گريست
گرچه او پروانه حق بود امّا همچو شمع
در مناجاتش ز هجر دوست پا تا سر گريست
ژرف زندان بهر او معراج قرب دوست بود
عاشق صادق ز هجران رخ دلبر گريست
گه به ياد مادرش زهرا فغان از دل كشيد
گاه بر مظلومى شير خدا حيدر گريست
ديده عشاق از داغ امام عاشقان
در دل صحراى غم يك آسمان اختر گريست
حضرت معصومه زين ماتم فغان از دل كشيد
در مدينه از غم مرگ پدر دختر گريست
در عزاى ناخداى فلك تسليم و رضا
پور دلبندش رضا در موج غم گوهر گريست
«حافظى» شمع وجودت آب شد از اين الم
آتشين طبعت ز نوك خامه بر دفتر گريست
(محسن حافظى)
- یکشنبه
- 9
- مهر
- 1391
- ساعت
- 7:28
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه