میون همهمه یکی زد فریاد
دخلت زینب علی ابن زیاد۳
یکی باخنده گفت توو داد و بیداد
دخلت زینب علی ابن زیاد۳
زینب و نامحرما صد واویلا
زینب و صد ناسزا صد واویلا
با دست نشون دادن و گفتند اینه
دختر شیر خدا صد واویلا
با آستین پاره
هی روشو میگیره
انگار فاطمه ست چون
پهلوشو میگیره
زینب اخت الحسین
یکی اشاره کرد یکی فرمان داد
دخلت زینب علی ابن زیاد۳
یکی با صورتش روی خاک افتاد
دخلت زینب علی ابن زیاد۳
راس برادر به نی صدواویلا
عقیله و بزم می صدواویلا
همسایه شنیدید توو مدینه
صدای زینب رو کی؟ صدواویلا
انگاری رو به روش
زهرا مادرش بود
بین مشت و لگد
معجر رو سرش بود
زینب اخت الحسین
- سه شنبه
- 9
- مهر
- 1398
- ساعت
- 11:56
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر فرخنده
ارسال دیدگاه