در یکی از آبادی هایی هم که سر مطهر را برده بودند،مردم آن جا دیده بودند که قلمی از جنس آهن آشکار شد و بدون این که کسی آن را به دست بگیرد،با خون روی دیوار نوشت:
"[أترجو أمة قتلت حسیناً_شفاعة جده یوم الحساب]".
در یک فرسخی آن محل نیز،وقتی برای استراحت ایستادند و سر مطهر را روی یک تخته سنگ گذاشتند،یک قطره خون از آن بر روی سنگ ریخت.از آن به بعد_تا زمان خلافت عبدالملک بن مروان_در عاشورای هر سال،از آن سنگ خون می جوشید و مردم برای عزاداری امام حسین در اطراف آن جمع می شوند.
اما وقتی عبدالملک مروان به خلافت رسید، دستور داد آن سنگ را بردارند و پنهان کنند،از آن پس دیگر اثری از خون مشاهده نشد اما مردم در جای سنگ بارگاهی ساختند و در آن جا عزاداری را ادامه دادند.
مقتل مقرم،ص۴۰۸
الخصائص الحسینیه،ج۲،ص۱۲۹
نفس المهموم،ص۲۲۸
- سه شنبه
- 9
- مهر
- 1398
- ساعت
- 13:10
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه