• دوشنبه 3 دی 03


غزل مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها -(گمانم دارد از مولا و از زهرا نشان این طفل)

1002
1

گمانم دارد از مولا و از زهرا نشان این طفل
که می آید به دست بسته و قد کمان این طفل

اگر مادربزرگش را چهل تن میزدند آن روز
چهل منزل کتک خورده ست از یک کاروان این طفل

محک خورده‌است با هرسنگ بین راه صبر او 
که پس داده‌است مثل عمه‌ی خود امتحان ‌این طفل

نبین سر می گذارد روی خاک سرد ویرانه
که جایش بوده در آغوش‌بابا یک زمان این طفل

نمیدانم چه رخ داده ست بین راه که حالا
قدش طعنه زده بر قامت پیرزنان این طفل

نبین حالا ب این لکنت زبانش شهر می خندد
که بوده روزگاری دختری شیرین زبان این طفل

دو پایش خالی از خلخال مانده، در عوض حالا
دلی پر دارد از دست سنان و ساربان این طفل

  • چهارشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:58
  • نوشته شده توسط
  • امیر روشن ضمیر

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران