پیرمردی نزد حضرت سجاد(ع)آمد و گفت:(الحمدللّه الذی اهلککم و أمکن الأمیر منکم).
امام سجاد با کمال صبر و تحمل و دلسوزی و مهربانی به او گفت:
"آیا قرآن خوانده ای؟".
عرض کرد:آری.
فرمود:"آیا این آیات را خوانده ای؟[سوره شوری،آیه۲۳_سوره انفال،آیه۴۱]".
پیرمرد گفت:آری،این دو آیه را خوانده ام.
حضرت فرمود:
"به خدا قسم((القربی))که در این آیات بیان شده ما هستیم".
آن گاه فرمود:
"آیا این آیه را نیز خوانده ای؟[سوره احزاب،آیه۳۳]".
عرض کرد:آری.
حضرت فرمود:
"اهل بیتی که خدا،تنها آنها را به مقام تطهیر رسانده ما هستیم".
پیرمرد گفت:آری به خدا قسم آن اهل بیت شما هستید.
آن گاه خود را به پاهای حضرت افکند و آنها را بوسید و گفت:من از گفته ام توبه می کنم و از دشمنان شما برائت و بیزاری می جویم.
یزید سخن پیرمرد را شنید و دستور داد او را به قتل رساندند.
مقتل مقرم،ص۴۱۰_۴۱۱
لهوف،ص۱۰۰
- پنج شنبه
- 11
- مهر
- 1398
- ساعت
- 15:29
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه