• دوشنبه 3 دی 03

 محسن کاویانی

شعر حضرت زینب(س) -(وقتی برای عشق انگشتر نمانده)

659

وقتی برای  عشق انگشتر نمانده
یعنی كه عباس و علی اكبر نمانده

حالا تویی بانو نبردت فرق دارد
این بیشۀ خونین كه بی حیدر نمانده

با خطبه‌ات از جا بكن این قلعه را تا
قوم یهودی حس كند خیبر نمانده

طوفان شد و پیچید بانگت بین مردم
آیا كسی با آل پیغمبر نمانده؟

جای تعجب نیست بعد از خطبه‌هایت
دندان برای صورت یك سر نمانده

یک سر که روی آبشار گیسوانش
جز لخته های خون و خاکستر نمانده

امّا تو دریا باش در دشتی کویری
جز تو برای دین دگر یاور نمانده

حتّی اگر در ذهنتان هر روز و هر شب
جز خاطرات آن گل پرپر نمانده

هر شب شما در خواب هم می بینی انگار
چیزی به وصل حنجر و خنجر نمانده

حالا تویی بانو نبردت فرق دارد
حالا که عباس و علی اکبر نمانده.

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:33
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران