نیمه شب دختری گوشه ویرانه بود
گِردِ شمع رخِ پدر چو پروانه بود
سرِ بابا چو دید،قدّش از غم خمید
وامصیبت وامصیبت....
دلم از دوری ات شده چو ماتمکده
دشمنت سیلی از کینه به رویم زده
من گناهم چه بود،بدنم شد کبود
وامصیبت وامصیبت....
- دوشنبه
- 15
- مهر
- 1398
- ساعت
- 19:8
- نوشته شده توسط
- TzwSVsOw
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه