• دوشنبه 3 دی 03


شعر امام حسین(ع) -(شمشیر می زنی و سپاهی برابرت)

432
3

شمشیر می زنی و سپاهی برابرت
طوفان شده به برقِ نگاهِ دلاورت

چندین هزار نامه نوشتند و عاقبت
نا مردمانِ کوفه نبودند یاورت! 

نامِ حسین وردِ زبان هایشان ولی 
در قلبِ کورِ خویش، نکردند باورت 

در ازدحام نیزه و باران سنگ ها
صد زخم اضافه شد به جراحاتِ پیکرت

انگار که گلویِ پُر از لَختِه های خون 
بدجور بسته راهِ نفس هایِ آخَرَت

خوردی زمین، به وقتِ هجومِ حرامیان 
در پیش چشم های پُر از اشکِ خواهرت

زینب، دوباره زینبِ سابق نمی شود! 
تا اینکه دید، پیکرِ در خون شناورت

بی تابی رقیه امانش نمی دهد... 
وقتی که می رود به سَرِ  نیزه ها، سَرَت

  • سه شنبه
  • 16
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:5
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران