• چهارشنبه 5 دی 03

 محمد حسن بیات لو

متن شعر مرثیه امام حسن علیه السلام -(ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد)

3594
2

ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد
آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد

روضه خوانی میکنم هر روز و شب در خلوتم
روضه‌ی سنگین مادر حنجرم را زخم کرد

این مصیبت‌نامه را جُز من نمی داند کسی
دستِ نامردی رسید و باورم را زخم کرد
 
حوریه حتی نسیمی بر رُخش دارد ضرر
باد گلبرگ گُلِ پیغمبرم‌ را زخم کرد

سال‌ها گریان داغ ضربتِ آن سیلی‌ام
ضربه‌ای محکم که رویِ مادرم را زخم کرد

با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم
این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد

آنقدر گفتم به جای مادرم من را بزن
این تقلا کردنم بال و پَرم را زخم کرد

آتشِ این زهر آبی رویِ آتش بوده است
آتشی دیگر دلِ شعله‌ورم را زخم کرد


عرش هم آنروز از غصه تلاطم کرده بود
مادرم در کوچه راه خانه را گم کرده بود

(محمدحسن بیات‌لو۹۸)

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران