• دوشنبه 3 دی 03


ورود به شام -(چون تازه شد مصیبتشان از ورود شام )

636

چون تازه شد مصیبتشان از ورود شام 
از شهر شام، خاست عیان، رستخیز عام 
ناکرده فرق، آل علی را ز مشرکان 
افتاده اهل شهر، در اندیشه‌های خام 
داد آن نشان به پردگی‌ای، کاین مرا کنیز 
کرد این طمع به تاجوری، کآن مرا غلام 
گفت این به طعنه کاین اُسرا را وطن چه شهر؟ 
گفت آن به خنده: سیّد این قوم را چه نام؟ 
کردند بر یزید چو عرضِ سرِ سران 
پرسید از این میانه، حسین علی کدام؟ 
بردند پیش او، سر سالار دهر را 
می‌زد به چوب بر لبش و می‌کشید، جام 
گفتا یکی ز مجلسیان، شرمی، ای یزید! 
می‌زد همیشه بوسه بر این لب، شه انام 
کفری چنین و لاف مسلمانی، ای یزید! 
ننگش ز تو، یهودی و نصرانی، ای یزید! 

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران