ازعشقت ای معشوق من دل بر ندارم
من جزتو باباجان دگر دلبر ندارم
.
وقتی دلم میگیرد از جور زمانه
همدم بجز لالایی اصغرندارم
.
اندر طواف شمع رخسارت عزیزم
پروانه ای هستم که دیگر پر ندارم
.
این زخم خنجر چیست بر روی گلویت
آیا توبابای منی؟ باور ندارم
.
تولاله خونین دشت کربلایی
منهم که بابا کم زنیلوفرندارم
.
لبهای تو از خیزران زخمی ومنهم
یک جای سالم در تن وپیکر ندارم
.
بابا بیا امشب مپرس از گوشواره
منهم سوال از دست وانگشتر ندارم
.
بهرمداوای لب خونین ومجروح
جز اشک چشم و گوشه معجر ندارم
.
ای دختر ارباب بنگر سوی #بابک
در سوگ تو جز دیده های تر ندارم
.
- پنج شنبه
- 18
- مهر
- 1398
- ساعت
- 13:26
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حاج افشین بابک اردبیلی
ارسال دیدگاه