• سه شنبه 15 آبان 03

 محمد سهرابی

شعر امام حسین(ع) -(زلفت زپیچ و تاب فزونش طناب شد)

1529
1

زلفت زپیچ و تاب فزونش طناب شد
یک حلقه ده که قلب گلوی من آب شد

یک قطره اشک بهر تو بحر طویل گشت
یک ذره از فضیلت تو صد کتاب شد

از آتش تو شکوه به افلاک ریختم
یک قطره از شکایت من آفتاب شد

شمعم به پیچ کوچه شبیخون ز باد خورد
یا رب حسین را برسان، شب خراب شد

یحیی شدن چه داشت که عیسی شدن نداشت؟
طشت آمد و فلک دلش از غصّه آب شد

«دستم نمی‌رسد که دل از سینه بر کنم»
زیرا بلندی دل ما زآن جناب شد

جولان چشم مست تو تیغ از سپر گرفت
جمعی هلاک گشته و جمعی جواب شد

تحویل سال سوختگان از محرّم است
یعنی حسین عید خدا انتخاب شد

عاشق چو مرد گریه زچشمش نمی‌رود
اشکم برای مجلس ختمم گلاب شد

وقتی خدا به حشر بگوید چه داشتی
سر بر کند حسین و بگوید حساب شد

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:27
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران