آمده وقت انقلاب حسین!
عجلوا عجلوا به باب حسین
سایه ی لطف این و آن هیچ است..
میروم زیر آفتاب حسین!
بدی ام را ندیده بخشیدند..
خوش حسابیم با حساب حسین!
رعیتم ،ریزه خوار و مسکینم
انس دارم به نان و آب حسین
دست رد هم که میزند خیر است
رحمت مطلق است عذاب حسین!
روبروی ضریح قبل سلام..
میرسد زودتر جواب حسین!
برگ دعوت برای من هم داد...
ای بقربان انتخاب حسین
اُف به ابادی بدون حسین!
خوش بحال ده خراب حسین!
این چهل روزه اشک ریخته است...
بیشتر از همه رباب حسین..
تکیه بر نیزه داد در گودال
تا حرم رفت التهاب حسین
نا جوانمردها حرم نروید
تک و تنهاست خواهرم !نروید
- دوشنبه
- 22
- مهر
- 1398
- ساعت
- 17:35
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
سید پوریا هاشمی
ارسال دیدگاه