• سه شنبه 4 دی 03

 داود تیموری

شعر امام زمان(عج) -(غيرتوبا كَس نگويم حال زارِخويش را)

553

غيرتوبا كَس نگويم حال زارِخويش را
باتوگويم دردهاي بي شمارخويش را

روزِاول ياس دل پژمردوازغم سوختم
تاخزان ازهجرتوديدم بهار خويش را

عشق توباشدتمام حاصلم كِي ميرسي
تاكنم تقديم تو داروندار خويش را

ميشودكِي تاكنم برپاسرِبازارعشق
همچوميثم در رهِ عشق تودارخويش را

اعتبارم دادي وقدرتورا نشناختم
تاسيَه كردم به غَفلت روزگارخويش را

فرصتي ديگرعطاكن برمنِ شوريده دل
تابيابم ازنگاهت اعتبارخويش را

سوي من بازآ كه ازروزأزل دارم اميد
تادهم دست تومولا اختيارخويش را

ازخدادارم طلب تابعد مرگم ساعتي
زيرِپاي رَخش توبينم مزارخويش را

زنده ميگردم درآنوقتي كه اندازي زلطف
 لحظه اي سوي منِ عاصي گذارخويش را

  • دوشنبه
  • 22
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:56
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران