عشق زند سکه به نام حسین
عقل بود محو قیام حسین
او شجر بارور مصطفی است
لاله باغ علی مرتضی است
رهبر دین اسوه آزادی است
دوستی اش لطف خدادادی است
ای گهر مخزن علم خدا
وی به کفت مشعل راه هدی
گر تو نبودی اثر از دین نبود
مکتب ارزنده آیین نبود
گفت نبی فاتح بدر و حنین
حسین و منی و انا من حسین
گفت پیمبر که منم از حسین
زآن که حسین است مرا نور عین
دین من از خون خود احیا کند
خائن دین را همه رسوا کند
برد ملک از بر گهواره ات
سوی فلک در پی نظّاره ات
خیل ملک محو جمالت شدند
اهل سما غرق وصالت شدند
مظهر حق زینت دوش رسول
پرورشت داد به دامان بتول
ای شده راضی به قضای خدا
هستی تو گشت فدای خدا
آنچه تو خواهی ز برای همه
حق دهدت ای پسر فاطمه
خواه از او ای یم فضل و عطا
تا که کند از همه عفو خطا
تا که خداوند خدایی کند
سلطنتت جلوه نمایی کند
خادم در گاه تو (خباز)شد
زین سمت از شوق سر افراز شد
زنده یاد خباز کاشانی
یادداشت های بازدیدکنندگان
- دوشنبه
- 10
- مهر
- 1391
- ساعت
- 16:2
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه