پشت دیواره ها پُر از حرف است
گریه ی بی صدای زائرها
غیر صحن و حرم نمی باشد
حاجتِ ربنایِ زائرها
می شود از غبارِ روی زمین
غربتی سخت آشکار اینجا
گنبد و پرچمی ندارد با
دستِ تقدیر روزگار اینجا
نه ندارد ضریح و گلدسته
قبر خاکی شده نشان بقیع
پر زدن روی بام ها شده است
آرزوی کبوتران بقیع
تا که نظمی دهد به زائرها
خادم و دست مهربانی نیست
روی این قبرهای خاک آلود
نه نگردید سایه بانی نیست
لا به لای مصائب این درد
بگذریم از تبی که سوزان است
آنچه آزرده میکند دل را
گِل شدن ها زمان باران است
با یقین گویم این جراحت ها
عاقبت التیام می گیرد
میرسد منجی جهان و با
ذوالفقار انتقام می گیرد
با ظهورش تمام خواهد شد
غصه های تمام زائرها
گنبدی می شود نصیبِ بقیع
مثل گنبد طلای کرب و بلا
کارمان می شود حرم سازی
تحت فرمان حضرت مهدی
پا بگیرد برای مادر هم
یک حرم با نظارت مهدی
- چهارشنبه
- 24
- مهر
- 1398
- ساعت
- 19:43
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
علی علی بیگی
ارسال دیدگاه