• شنبه 1 اردیبهشت 03

کربلایی فخرالدین اسکندری

تقدیم به زائرین اربعین -(کربلا دانشگه آزادی و مهد صفاست )

410

کربلا دانشگه آزادی و مهد صفاست 
کربلا آرامگاه پور پاک مرتضاست 
کربلا در متن خود هیهات من الذّله است 
بذل جان هرگل در آن صحرا نمودی لله است 
کربلا عشق است وشور است و،شعف ممزوج آن 
کربلا مدفن گَهِ معشوق حیّ لا مکان 
کربلا را وصف کردن بر نیاید از کسی 
وصف آن ممکن نباشد از منِ همچون خَسی 
کربلا خود مشهد بند دل پیغمبر است 
از الست آن مقصد دلبند پاک حیدر است 
خاک پاکش زان سبب گردیده اسباب شفا 
چون،گل ریحان زهرا داده آنجا را صفا 
گر نصیبت شد زیارت جان زهرا هوش باش 
نغمه ی ماتم بگوش آید سرا پا گوش باش 
تشنه لب عطشان در آن صحرا حسین ابن علی 
مرقد شش گوشه اش از عرش یزدان منجلی 
خفته در پائین پا رعنا جوان اطهرش 
اشبه ختم النبی مه چهره زیبا اکبرش 
روی سینه اصغر شش ماهه همچون لاله ای 
خون پاکش زینت عرش خدا چون هاله ای 
اندر آن سو بر علمدار رشیدش مرقدی 
شارعی از آن حرم تا این حریم سرمدی 
حضرت باب الحوایج آن اباالفضل رشید 
آنکه عالم درگهش را خاک بوسند و مرید 
عالمی مات از چنین مخلوق پاک و بی ریاست 
خالقش خود عاشق این صُنع پر لطف و صفاست 
در بیابان بلا ، یوم بلا ، یوم نشور 
از چه باشد اینهمه آرامش و عشق و سُرور 
عشق و عرفان مکتبی اینگونه بر پا کرده است 
زان سبب مهرش به قلب انس و جان جا کرده است 
ما خلق مبهوت از شور و قیام کربلاست 
هر چه ما داریم الان از نظام کربلاست 
کربلا بی زینب اندر کربلا جا مانده بود 
گر نبودی زینبش این قافله وا مانده بود 
خطبه هایش مکتب ایثار را پاینده کرد 
نهضت سرخ دیار نینوا را زنده کرد 
کس ندید اندر جهان چون زینب و همچون حسین 
هم حسین بر زینبُ زینب حسین را نور عین 
لیک حسین در کربلا و زینبش اندر دمشق 
این جدایی هم بُود آثاری از ایثار عشق 
(جائد) اندر نمک زار حسین پاکی بجوی 
دامن مولا بگیر و درد پنهانت بگوی 
جان زهرا ای صنم دست من و دامان تو 
این منِ عاصی و این درد من و درمان تو 

  • سه شنبه
  • 30
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران