• سه شنبه 15 آبان 03


اربعین -(شد اربعین شاه دین )

1093

شد اربعین شاه دین 
دلها پریشان است 
زینب سیه پوشیده در 
سوگ شهیدان است 
یک قافله اشک وعزا در اربعین آمد 
دخت علیَّ المرتضی با شور و شین آمد 
تا که عزاداری کند بر شاه دین آمد 
قامت کمان و دلکباب از داغ هجران است 
از جور و کین شامیان صدها نشان دارد 
از گردش چرخ فلک بر لب فغان دارد 
قلب فکار و دیده ی گوهر فشان دارد 
بر کاروان اربعین زینب نواخوان است 
گوید که ای لب تشنه ی تنها لب دریا 
تنها میان خون مخواب بر خاک این صحرا 
برخیز و بین پژمرده اند در این سفر گلها 
اما ز خون پیکرت اینجا گلستان است 
ای پیکر بی سر بخوان قرآن بر این خواهر 
تو خفته ای بیسر ولی من آمدم با سر 
گویا که روی سینه ات خفته علی اصغر 
ششگوشه گشته قبر تو چون عرش یزدان است 

  • سه شنبه
  • 30
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:5
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران