هر کسی در پی گم گشته ی ما می گردد
دل جدا می رود و دیده جدا می گردد
بر سر راه چو فطرس به حریم کرمش
دل هر جائی ما در همه جا می گردد
بر لب تشنه او موج زند اب بقا
خضر هم در پی این آب بقا می گردد
ای گل گلشن این عالم ایجاد حسین
خلق را رحمت تو عقده گشا می گردد
به دعای عرفاتت که چو لب باز کنی
خار و خاشاک همی دست دعا می گردد
ای کریمی که ز سرشاری بحر کرمت
پیک جود تو به دنبال گدا می گردد
دل که بر سلطنت کون ومکان راضی نیست
به غبار سر کوی تو رضا می گردد
باده نوشان همه را مژده که از میلادت
در میخانه احسان تو وا می گردد
سید رضا مؤید
- چهارشنبه
- 12
- مهر
- 1391
- ساعت
- 5:57
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه