• دوشنبه 3 دی 03

 رضا رسول زاده

غزل اربعین سیدالشهداء علیه السلام -(از آن زمان که دور زِ کرب و بَلا شدم)

575

از آن زمان که دور زِ کرب و بَلا شدم
بر هر چه داغ و درد و بلا مُبتلا شدم
.
یک اربعین گذشته و من آب رفته ام
عُمری است گوییا که من از تو جُدا شدم
.
یک اربعین گذشته و لب تشنه ام هنوز
گریان به یادِ کامِ تو صُبح و مَسا شدم
.
یک اربعین گذشته و نیلی شده رُخَم
چِهره کبود، همسفرِ نیزه ها شدم
.
من زینبم که چهره ی من فرق کرده است
حالا شبیهِ حضرتِ خیرُالنِّساء شدم
.
باید شبیهِ مادرمان هم شَوَم حسین
آخر سِپر برای زن و بچّه ها شدم!
.
گیسوی من سِفید شد و قامتم خَمید
بی کس اسیرِ مِحنتِ بی اِنتِها شدم
.
من روی ناقه ها و تو هم روی نیزه ها
مهمانِ بَزمِ کوفه و شامِ بَلا شدم
.
هر طور بود، باز کنارت رسیده ام
زائر به پاره پیکرِ در بوریا شدم

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 10:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران