کم کم اومد تو قتلگاهش
تیره و تار می شد نگاهش
بارون چشم بی قرارش
نم نم می زد به روی ماهش
*
باز کینه ها کارش رو می کرد
دور از وفا کارش رو می کرد
آقای ما به هم می پیچید
زهر جفا کارش رو می کرد
*
پر می زد و پرش می افتاد
رو شونه هاش سرش می افتاد
با صورتش زمین که می خورد
با نام مادرش می افتاد
*
ناله از این همه جفا زد
جوونش و با غم صدا زد
مثل حسین غریب مادر
دردی کشید و دست و پا زد
*
اگر که مادرش نبوده
اگر که خواهرش نبوده
ولی خدا رو شکر که خنجر
به روی حنجرش نبوده
***
ولی حسین تنها رها شد
اسیر تیغ و نیزه ها شد
مادر و خواهرش می دیدند
که از قفا سرش جدا شد
- پنج شنبه
- 2
- آبان
- 1398
- ساعت
- 10:59
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه