دلخوشم من چون گداي اين درم
هم گداي فاطمه هم حيدرم
سوي اين در هست دائم دست من
نيست حاجت بر سراي ديگرم
آبرويم از در اين خانه است
زين سبب از خلق عالم برترم
تا که آيد نام زيباي حسين (ع)
اشک آيد از دو چشمان ترم
روضههايش چون به گوشم ميرسد
ميزند بر سينه و دل آزرم
کاش ميشد کربلا باشم شبي
تا به برگيرم مزار دلبرم
ياد دارم کودکي بودم ولي
شور عشقي بود دائم در سرم
تا که آيام محرم ميرسيد
مينمودم رخت ماتم در برم
ياد دارم مانده در گوشم هنوز
گريههاي بي صداي مادرم
اينچنين ميگفت با صد شور و شين
من فداي کام عطشان حسين (ع)
حامد کاظمی
- چهارشنبه
- 12
- مهر
- 1391
- ساعت
- 6:55
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه