نذر عزای تو شده ارباب من این جون و تنم
آخر میشه این لباس مشکی من آقا کفنم
سینه میزنم پای غم تو
ای کاش برسم تا حرم تو
من خوب میدونم یه روز می میرم
زیر بیرق محرم تو
اسمت هردم روی لب من
ای شور و ای تاب و تب من
دنیا مال منه وقتی اشک غمت به چشمم میشینه
الهی چشمام دوباره سیاهی محرم ببینه
حالا که تموم شده محرم
قلب نوکرات شده پر از غم
با گریه میگن الهی ارباب
چشمامون برات بباره نم نم
اسمت هردم روی لب من
ای شور و ای تاب و تب من
- دوشنبه
- 6
- آبان
- 1398
- ساعت
- 12:2
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر روشن ضمیر
ارسال دیدگاه