آنقدر میل پر زدن داری که حتی
اصلا حواست نیست بال و پر نداری
داری زمان رفتنت را مخفیانه
با خس خس سرخ صدایت میشماری
داری علی و بچه های کوچکت را
در خانه ات تنهای تنها میگذاری
شکر خدا امروز خیلی روبراهی
بافضه هستی گرم کارو خانه داری
از چهره ات پیداست خیلی درد داری
اما نمیخواهی بروی من بیاری
خوب است جای گفتن عجل وفاتی
ام یجیبی گویی و دستی برآری
این لکه های خون تو بر روی دیوار
میماند از تو پیش حیدر یادگاری
- یکشنبه
- 12
- آبان
- 1398
- ساعت
- 9:37
- نوشته شده توسط
- حسین فرجی
- شاعر:
-
حسین فرجی
ارسال دیدگاه