بسم رب الشهداء و الصدیقین
به نام قلب زلال مدافعان حرم
به نام رزق حلال مدافعان حرم
به نام شیر دلان سپاه عاشورا
فدائیان بسیجی زینب کبری
به زاهدان شب و شیرهای در میدان
به فاتحان دمشق و یلان خان طومان
به غیرت علویِ جوان ایرانی
شکوه و هیمنه ی قاسم سلیمانی
اگرچه شاعرم؛ اما خودم که می دانم
که غیر عشق، از این طایفه نمی دانم
کدام طایفه؟ آنها که در جوانی خود
گذشته اند ز لذات زندگانی خود
کدام طایفه؟ آنها که بی قرار شدند
ستاره های شب تار روزگار شدند
کدام طایفه؟ آنان که نسل سلمانند
به تارک بشریت همیشه تابانند
برای ما که از این قافله جدا ماندیم
برای ما که از این عاشقانه جا ماندیم
وصیت شهدا راه را نشان داده
چراغ قبله نما را به دستمان داده
قسم به بغض یتیمان، به آه مظلومان
به خون پاک شهیدان جبهه ی ایمان
به سینه های سپر در مقابل دشمن
به راس های شریف جدا شده از تن
به صدرزاده و آژند و عفتی سوگند
به قلب شیعه ی ناب ولایتی سوگند
اگر جهان به صف آیند، مرد میدانیم
مطیع امر ولی فقیه می مانیم
و تا ظهور، برای امیر می میریم
اگر که امر نماید بمیر؛ می میریم
به سر رسیدن این انتظار نزدیک است
دهید مژده به یاران، بهار نزدیک است
حمیدرضا عباسی
- یکشنبه
- 19
- آبان
- 1398
- ساعت
- 13:42
- نوشته شده توسط
- امیر روشن ضمیر
- شاعر:
-
حمیدرضا عباسی
ارسال دیدگاه