• دوشنبه 28 آبان 03

 محمود اسدی

(غزل)لرزه ی دست/آه از زهر ز پا تا به سرت می لرزید

637

آه از زهر ز پا تا به سرت می لرزید
چه غریبانه پسر،حال پدر را می دید

دم آخر به کنار بدنت مهدی بود
مثل پروانه به دور تن تو می گردید

چگرت پاره،جگر گوشه تماشا می کرد
که پدر از اثر زهر به خود می پیچید

کاسه ی آب به دستان تو لرزید ولی
کی دگر حرمله ای دور و برت می خندید

شکر آقا به دلت غصه ی ناموس نبود
کربلا،چشم حسین سوی حرم می چرخید

سر تو بود به دامان عزیزت اما
سر جدت سر نی،پیر زنی می رقصید

باز هم شکر سر پاک تو بازیچه نشد
بین گودال روی خاک سری می غلتید
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران