• دوشنبه 28 آبان 03

 محمود اسدی

(غزل)بی صدا سوختن/از سوز زهر تاب ز پا تا سرت نبود

753

از سوز زهر تاب ز پا تا سرت نبود
حتی کمی رمق به لب و حنجرت نبود

جان دادن تو می شد از این سخت تر اگر
مهدی عزیز کرده ی تو در برت نبود

کردند حمله بعد تو بر خانه ات ولی
شکر خدا که در پس در همسرت نبود

لبهای تو ز ضعف به هم خورد،شکر حق
زخمی دگر به روی لب اطهرت نبود

لرزید دست و پای تو از سوز زهر کین
اما به زیر پای حرامی سرت نبود

هر چند بی صدا شدی و سوختی ولی
هنگام دست و پا زدنت خواهرت نبود

این صحنه دیدنش به خدا سهم زینب است
آقا شما که نیزه به دور و برت نبود

می دید زینب از روی تل،نیزه خورده را
می گفت کاش گرد تنت،مادرت نبود

ای نیزه خورده،پاره گلو،ای ذبیح من
ای کاش جای نعل روی پیکرت نبود

بر نعل های تازه تنت گیر کرده بود
ای کاش شاهد بدنت،دخترت نبود
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران