ندیده جز تو عالم، پهلوانی که خطر خواهد
ندیده هیچ کس، حیدر به رزم خود سپر خواهد
به عشق تاکِ بر روی ضریحت باده می نوشم
سر سجاده هم باشم دلم مِی، مستمر خواهد
قیامت می کند هرکس که نامت را بلد باشد
مگر اعجاز از نام تو چیزی بیشتر خواهد؟
سبو در دست دیدم بین ایوان تو جبرائیل
گمانم بهر اهل آسمان مِی، سر به سر خواهد
یقیناً در غلاف ذوالفقارت باده می ریزی
که مرحب مست گشته از خدا مرگی دگر خواهد
شکوه بارگاهت جلوه در عرش خدا دارد
خدا در عرش از ایوان تو چندین اثر خواهد
چنان دل از حسینت برده ای ای مالک دلها
که ارباب، از خدا تنها به عشق تو پسر خواهد
حمیدرضا عباسی
- دوشنبه
- 20
- آبان
- 1398
- ساعت
- 15:13
- نوشته شده توسط
- امیر روشن ضمیر
- شاعر:
-
حمیدرضا عباسی
ارسال دیدگاه