• جمعه 2 آذر 03


شعری از زبان امام حسین(ع) خطاب به حضرت زهرا(س) -(باز از راه رسیده است شب و گریانم)

10155
10

از زبان امام حسین(ع) خطاب به حضرت زهرا(س)

باز از راه رسیده است شب و گریانم
باز دلتنگم و بی تابم و سرگردانم
باز هم بغض گلوگیر شده در جانم
کاش آبی رسد از دست تو بر دستانم
آب نه؛ مهر تو میخواهم اگر عطشانم

*
همکلامیم من و زینب و بابا... با اشک
روزها ناله و آشفتگی و شبها اشک
غم ما، مرهم ما، محرم ما تنها اشک
غم تو می شود انگیزه ی صد دریا اشک
تا که از چشم حسن داغ تو را میخوانم

*
روضه سخت است اگر داغ کبوتر باشد
یا اگر قصه ی آتش زدن در باشد
می شود روضه از این نیز فراتر باشد
داغ اگر داغ زمین خوردن مادر باشد
داغ تو می کُشد آخر همه را.... میدانم


از همان ضربه که بر سینه ی تو خورد از در
از همان لحظه که در کوچه نشستی مادر
از همان روز؛ همان واقعه، از آن محشر
که زدی پرپر و پر بسته شدی در بستر
شدم آیینه تو؛ پر ترک و حیرانم

من حسین تو ام ای آینه ی خسته ی من
باز دلتنگ صدایت شده ام حرف بزن
با همان دست ورم کرده به جبران کفن
کاش میشد که بدوزی دو سه تا پیراهن
که روی خاک نماند بدن عریانم
**

نیزه بر من بخورد در عوض پهلویت‌
دست من قطع شود در عوض بازویت
من شوم بی سر و تو زخم نگردد رویت
جای زخمی شدن چشم و لب و ابرویت
خیزران کاش شود سهم لب و دندانم

حمیدرضا عباسی

  • دوشنبه
  • 20
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • امیر روشن ضمیر

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران