نام تو را نبرده مجسم نمیشوند
پیغمبران، گزیدهی عالم نمیشوند
در خیل انبیا، همه تنها پیمبرند
بیگفتن از وجود تو ، آن هم نمیشوند
حتی پیمبران اولوالعزم در قیاس
هموزن با رسالت خاتم نمیشوند
صاحب کتاب مردم دنیا چرا ، ولی
شرط قبول توبهی آدم نمیشوند
افلاکـِ بی تو معنی بودن ندارد و
منظومههای بی تو منظم نمیشوند
هم بی تو این زمین به تعادل نمیرسد
هم کوهها بدون تو محکم نمیشوند
بی تو تمام حی علاهای مأذنه
بعد از شهادتین فراهم نمیشوند
ناگفتههای سرٌ تو با خالق تو را
غیر از علی و فاطمه محرم نمیشوند
ای آفرینش از تو گرفته است تار و پود
ای وسعت مقام تو بی مرز و بی حدود
ای کوهها به بردن نام تو در قیام
ای رودها به گفتن ذکر تو در قعود
ای در اذان مأذنهها زنده تا ابد
ای در گلوی هرچه مؤذن پر از سرود
برگرد و از دوباره حرایی بیافرین
پرشد دوباره عرصه ی تاریخ از یهود
آل امیٌه شکل جدیدی به خود گرفت
شد کعبه در محاصرهی آلی از سعود
وقتش رسیده، باز الم یجعلی بخوان
شد وقت آنکه باز ابابیلها فرود...
می بینم اینکه مردمِ در شعب روسفید
می بینم آنکه روی ابوجهل ها کبود...
یاغی شده است کفر ، زمان مقابله است
طوفان شده است و شهر مهیای زلزله است
پای صلیب در شب نجران شکسته شد
برخیز یا رسول که وقت مباهله است
دنیای ظلم یک طرف اسلام یک طرف
ناحق و حق همیشه دوسوی معادله است
از جزیه و مصالحه دیگر گذشته کار
اصلا چه جای حرف چه جای معامله است
چرخی بزن به معرکهی ثم نبتهل
حالا که انزوای تو را کفر ، یک دله است
میبینم اینکه ظلم جهان را گرفته است
از ما دوباره تاب و توان را گرفته است
دستان استغاثهی ما رو به آسمان
حس قنوت ، پیر و جوان را گرفته است
در استجابت غزلی را که گفتهاند
دست بهار، جان خزان را گرفته است
از شام تا یمن پر از الله اکبر و
شور علی زمین و زمان را گرفته است
آل سعود، شعله ور از بشکه های نفت
خون عقیق، دامنشان را گرفته است
فریادهای سیصد و چندی سوار سبز
از لشگر سیاه ، عنان را گرفته است
بر بام کعبه نام علی را نوشته و
بوی خدا تمام اذان را گرفته است
- سه شنبه
- 21
- آبان
- 1398
- ساعت
- 14:3
- نوشته شده توسط
- امیر روشن ضمیر
- شاعر:
-
محسن ناصحی
ارسال دیدگاه