ای مدح تو در سوره و آیات مکرر
وی وصف تو در جمع روایات مکرر
قرآن همه در مدح تو گویی شده نازل
جبریل به تشریح سَجایات مکرر
فرموده خدا بر تو مباهات فراوان
کرده است خدا غرق عطایات مکرر
هر معجزه ات لطف و عطای دگری شد
اَبناء بشر دید هدایات مکرر
عالم همه در سایۀ لطفت متنعّم
کز رحمت تو آمده آیات مکرر
با اینکه سِزَد سایۀ تو بر همه آفاق
شد اُمّت تو غرق عنایات مکرر
آن طایفه که حقِ تو نشناخت ،، پس از تو
شد سلطنتش غرق جنایات مکرر
خناس ندارند اَمان از غضب تو
ثبت است از این دست حکایات مکرر
از بدر و اُحد آمده تا خیبر و خندق
وصف تو و حیدر به کنایات مکرر
دور و بر تو حیدر کرار همه عمر
می ساخت علی دفعِ بلایات مکرر
باید چو علی جان به تو تسلیم نمائیم
هنگام خطرها و رازیات مکرر
هر باده ز دستان تو صد جام طهور است
ذکر صلوات آیۀ ایّام سُرور است
آری سخن از خلق نکوی تو چه زیباست
زیباتر از آن طاعت کوی تو چه زیباست
حیف است سخن از رخ زیبات نگوئیم
امّا طلب سیره و خوی تو چه زیباست
از یوسفِ یعقوب ، تو هستی نمکین تر
در مَسلَخِ جان دیدن روی تو چه زیباست
در آینۀ روی علی روی تو پیدا
سیمای تو در جلوۀ هوی تو زیباست
از هیبت تو ارث بَرَد ام ابیها
با فاطمه اسرار مگوی تو چه زیباست
ارثِ تو پس از فاطمه نزد حسنین است
از گلشن تو نَشئۀ بوی تو چه زیباست
عطر حسن و بوی حسین است بهاران
باران همه از آب وضوی چه زیباست
بر لعل لبت ، مُهر صفت ، بوسه نوشتند
گفتی به حسین ، خطّ گلوی تو چه زیباست
انگشت تو سرشارتر از سینۀ مادر
مَستیِ گوارای سَبوی تو چه زیباست
می خواند خداوند ترا ، اشرف مخلوق
می گفت ملک پیچشِ موی تو چه زیباست
ما را به صف حشر جدا کن ز حریفان
رسوایی آنروزِ عدوی تو چه زیباست
هر باده ز دستان تو صد جام طهور است
ذکر صلوات آیۀ ایّام سُرور است
توفیق اگر گوشۀ چشمت برساند
ما را به سراپردۀ عصمت برساند
حُبَّت اگر از سینه به اخلاص بجوشد
شک نیست به والاییِ نیّت برساند
بیهوده ز مِهر و غم تو دم نتوان زد
دل را غمِ دلدار به طاعت برساند
جَشنی که برای تو همه سال بگیریم
بایست که ما را به حقیقت برساند
مومن به جز احکام ، که مومن شدنی نیست
پس راه شریعت به طریقت برساند
این ذِلّتِ عصیان نگذارد بخود آییم
لطف تو مگر باز به عزّت برساند
آندم به تَوَلّای تو داریم صداقت
کز دشمن دینت به برائت برساند
با ظلم کنار آمدن و جَهد نکردن
هیهات ، که ما را به سعادت برساند
بیداری اسلام اگر اوج گرفته
ما را نفس توست به شوکت برساند
از منحرفان دور شدن کارِ دلِ ماست
ایکاش کسی حرف به دولت برساند
خشنودیِ یک عمر ، که دانست چه روزیست؟
آن روز که ما را به شهادت برساند
هر باده ز دستان تو صد جام طهور است
ذکر صلوات آیۀ ایّام سُرور است
- چهارشنبه
- 22
- آبان
- 1398
- ساعت
- 19:2
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه