بند اول:
کنج حجره بی قراره
بی قراره رویه یاره
از دو چشمش داره نم نم
بارونه غصه میباره
به روی دامن سرش رو
پسرش مهدی میگیره
ذکره لبهاش یا حسینه
با دلی پُر غم میمیره
میزنه دست و پا
لحظه ی آخره
به یاده سیلی و
پهلوی مادره
این دمه آخری
با اشک و زمزمه
میخونه زیرِ لب
روضه ی فاطمه
غریب آقاااا
بند دوم:
شده یارش زهرِ کینه
شعله افتاده به سینه
واسش این دم های آخر
شده تداعی مدینه
ولی خیلی بیشتر از زهر
میسوزه از سوزِ اون در
به یاده ضربه ی مسمار
اشک میریزه واسه مادر
وقتی میپیچه از
زخمای تو جگر
میشه داغِ دلش
هر لحظه تازه تر
یکی داره میاد
این بوی مادره
رو پهلوشم هنوز
جای میخ دره
غریب آقاااا
بند سوم:
غریبه اما تو بستر
میمیره به زیرِ سایه
نمیشه قرآنِ جسمش
زیرِ مرکب آیه آیه
خدا رو شکر مهدی بود که
تنِ پاکش رو کفن کرد
حداقل دیگه نرفت سر
توی خورجینِ یه نامرد
جدّش تو کربلا
شد کشته از جفا
پاره پاره تنش
بی کفن شد رها
شد غارت پیکرش
اسیر شد خواهرش
رفت روی نیزه ها
چهِل منزل سرش
غریب آقاااا
یاحسین(طاها تحقیقی)
خادم الزینب
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
- پنج شنبه
- 23
- آبان
- 1398
- ساعت
- 15:28
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
طاها تحقیقی
ارسال دیدگاه