ابرِ بهارم ، عطرِ شهادت پیچیده تویِ دیارم
آرزو دارم ، سرم رو قربونی کنم پایِ نگارم
تا ابد نوکریِ منصبم
از شوقِ کربلا لبالبم
شاگردِ #انقلاب و #مکتب
دربانِ خیمه گاهِ زینبم ..
افتخارم اینه ، نوکر تو باشم
کشتۀ حریمِ خواهر تو باشم
« یا ثارالله .. اباعبدالله ... »
رو به ضریحت ، سلام میدم که بشنوم یه روز جوابت
رد نکن اقا ، درسته کربلا نبودم پا رکابت
حالا میخوام به پات #شهید بشم
نزار آقا که نا امید بشم
دعا کن تا که رو سپید بشم
قاطعِ نطفۀ یزید بشم
مثل فاطمیون ، مثل صابری شم
پاسبان زینب ، جان فدایِ دین شم
« یا ثارالله .. اباعبدالله ... »
با دم ارباب ، میگیرم انتقام خون شهدارو
پام اگه واشه ، محالِ زنده بزارم تکفیریارو
تو هستی یار جانی ام حسین
رویایِ جاودانی ام حسین
فدای تو جوانی ام حسین
من شیعۀ ایرانی ام حسین
پای بیرق تو جون سپردن عشقِ
با تو زنده موندن با تو مردن عشقِ
« یا ثارالله .. اباعبدالله ... »
- پنج شنبه
- 30
- آبان
- 1398
- ساعت
- 13:24
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه