بيا آقا
اي پناه بي پناها بيا آقا
مرهمِ سينه ي زهرا بيا آقا
شيعه خيلي شده تنها بيا آقا
اين روزا دلت خونه
يه شب ميري سامرا آقا
يه شب بقيعي روي خاكا
گريه كنِ مادرت زهرا
آه ، ناله ي زهراس
آه ، پسرم مهدي
آه ، از قد افتادم
آه ، كمرم مهدي
آه ، بيا آقاجون...
قدت تا شد
تا كه مادرت زمين خورد قدت تا شد
گفت به فضه محسنم مُرد قدت تاشد
كي علي مو از پيشم بُرد قدت تاشد
گفت فضه بيا بردار
اين درِ نيم سوز و از پهلوم
منو بلند كن ولي آروم
آخه شكست پشت در بازوم
آه ، حسنم مادر
آه ، پسر حيدر
آه ، چرا گريوني
آه ، كي زدت مادر
آه ، آه و واويلا
دلت خون شد
توي غسل دادن بابا دلت خون شد
تا ديدي تَرَك رو لبها دلت خون شد
ياد اون چوب و ثنايا دلت خون شد
تا ديدي كفن داره
يادت اومد بوريا آقا
اون سرِ از تن جدا آقا
تشييع اهل قُرىٰ آقا
آه ، با لب تشنه
آه ، از قفا ميزد
آه ، مادرش ميديد
آه ، دست و پا ميزد
آه ، غريب مادر
- چهارشنبه
- 6
- آذر
- 1398
- ساعت
- 12:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه