• دوشنبه 3 دی 03


باب المراد غریب-(طائر عرشم ولى پر بسته‏ام)

5459
1

باب المراد غریب
طائر عرشم ولى پر بسته‏ام
یاد دلدارم ولى دلخسته‏ام
آسمانم بى ستاره مانده است
درد من را سوى غربت رانده است
ناله‏ها مانده است در چاه دلم
قاتلى دارم درون منزلم
من رضا را همچو روحى بر تنم
هستى و دارو ندار او منم
ضامن آهو مرا بوسیده است
خنده‏ام را دیده و خندیده است
بر رضا هرکس دهد من را قسم
حاجتش را مى‏دهد بى بیش و کم
لاله‏اى در گلشن مولا منم
غصه دار صورت زهرا منم
زهر کین کرده اثر رویم ببین
همچو مادر دست بر پهلو غمین
در میان حجره‏اى در بسته‏ام
بى قرارم، داغدارم، خسته‏ام
این طرف یا فاطمه باشد جواد
آن طرف دشمن ز حالش گشته شاد
این طرف درد و غم و آه و فغان
آن طرف هم دختران کف زنان
کس نباشد بین حجره یاورم
من جوانمرگم، شبیه مادرم
ریشه‏ها را کینه‏ها سوزانده است
جاى آن سیلى به جسمم مانده است
حال که رو بر اجل آورده‏ام
یاد باباى غریبم کرده‏ام
نیست یک درد آشنا اندر برم
خواهرى نبود کنار پیکرم
تشنه لب در شور و شینم اى خدا
یاد جدّ خود حسینم اى خدا
جواد زمانی

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران