تنها بنام ارباب / شخص تو رو میشناسم
از همه دارایی ها / کافیه عشقت واسم
در خونتو بازم داره میزنه دلم
وامیسته جلو همه حالا یه تنه دلم
با غیر تو بخدا دیگه کاري ندارم
واسه همین دلشو داره میکنه دلم
خوشم آقا تو این دنیا تو رو دارم
شده گریه برا تو حرفه و کارم
اگه نوکر نبودم واسه تو ارباب
نمی ارزیدم حتی من یه سنارم
حسین واي
دست خودم نیست آقا / خیلی بلند پروازم
توي دلم طرحی از / شیش گوشتو میسازم
به یاد تو دل من حال و هوایی داره
شبا میون حرم برو بیاي داره
منو با بالاي سر تو بگو آخه چیکار
چه خوبه که حرمت پایین پایی داره
تا به عکس حرم چشمام میشن خیره
همه چی غیر تو از خاطرم میره
نشده قسمتم پابوس تو شاید
وجودم توي صحنت دست و پا گیره
حسین واي
هر چقدر بد باشم / دل به نگاهت بستم
بی برو برگرد آقا / مالِ خود تو هستم
به پاي تو تو کرم نمیرسه احدي
حاتم طائی پیشت بخدا نیست عددي
با وجود بدیام دادي منو خجالت
تا خود اینجا تو پا به پاي من اومدي
میدونم لطف تو بی قید و بی شرطه
منو نیمِ نگات آورد تو این ورطه
دیگه من دل به هیچ کاري نمیدم چون
هواسم بدجوري سمت حرم پرته
حسین واي
- سه شنبه
- 19
- آذر
- 1398
- ساعت
- 10:1
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیررضا اسدی
ارسال دیدگاه