در عزای تو ای مظلومه
دیده ی عالمی شد گریان
نوحه خوانم برایت هر دم
با دلی غرق حُزن و سوزان
حقیقت ایمان،ای خواهر سلطان
یا حضرت معصومه...
جانفَدا شُدی در شَهر قم
با دلی غصّه دار و مُضطَر
در دلت بود تا دم آخر
حاجت دیدن برادر
حقیقت ایمان،ای خواهر سلطان
یا حضرت معصومه...
گرچه جان داده اي در غربت
تو ندیدی غم جسارت را
بر سرِ نیزه رأسِ دلدار و
سختی طعنه و اسارت را
حقیقت ایمان،ای خواهر سلطان
یا حضرت معصومه...
کوفه و شام و عمّه ات زینب
بی کسی و جفای تحمیلی
سر بازار و ساز و آواز و
کعب نِی،تازیانه و سیلی
واویلا واویلا واویلا واویلا
سیّدتی یا زینب...
- چهارشنبه
- 27
- آذر
- 1398
- ساعت
- 12:59
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه