اشگها بين كه از اين خنده بدامان دارد
خنده با ديده تر جلوه دو چندان دارد
اين چه حالى است كه در محفل خوبان دارد
كه به لبخند عيان غصّه پنهان دارد
كه دل هر بشرى نور خود از آن دارد
لب پر خنده ولى ديده گريان دارد
غم وشادى بهم از ديدن جانان دارد
زينجهت سوز نهان اشرف انسان دارد
آمد آن فرد كه بر جامعه رجحان دارد
هر كجا روى كند ميل به احسان دارد
عرصه روز جزاتنگى ميدان دارد
كه بدل داغ زهفتاد ودو قربان دارد
نازم آن بخت كه اين كوكب رخشان دارد
پور زهراست كه عشّاق فراوان دارد
كه بهر درد غمى چاره ودرمان دارد
روى دامان نبى جلوه قرآن دارد
خاتم دولت صد ملك سليمان دارد
صد چو يعقوب اسير غم هجران دارد
رشته انس به دلهاى پريشان دارد
تشنه لب، دست فشان، مشگ به دندان دارد
گلشنى تازه تر از روضه رضوان دارد
زلب اصغر خود لعل بدخشان دارد
او كه از جانب حقّ اذن به غفران دارد
كه بخوان كرمش اينهمه مهمان دارد
- پنج شنبه
- 13
- مهر
- 1391
- ساعت
- 4:22
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه