• جمعه 2 آذر 03


اشعار شهادت امام حسین (ع) (شه گفت دلم صید بلا شد چه بجا)

1928
2

شه گفت دلم صید بلا شد چه بجا

شد سر منزل من کرب و بلا شد چه بجا شد

من قافله سالار بیابان فنایم

گر هستی من پاک فنا شد چه بجا شد

این قافله را عشق بسر حد بقا برد

چون قافله سالار خدا شد چه بجا شد

بستم زازل عهد که بازم برهش جان

آن عهد در این دشت وفا شد چه بجا شد

سر باختن اندر ره حق بود مرا دین

صد شکر که این دین ادا شد چه بجا شد

من تشنه لب از روز ازل بودم و امروز

تقدیر من این جام بلا شد چه بجا شد

نشکفته گلی داشت ، بکف بلبل زهرا

ای حرمله از تیر تو وآ شد چه بجا شد

جان هدیه ما بود پذیرفته براهت

این هدیه ناقابل ما شد چه بجا شد

افتاد چو از زین بزمین گفت که صد شکر

جانم بره دوست فدا شد چه شد بجا شد

شد بر سرنی ناطق قرآن سرم از شوق

ذکرم همه آیات خدا شد چه بجا شد

آن لعل لبی را که نبی بوسه بر او داد

آزرده زخزران جفا شد چه بجا شد

سر دادم اگر در ره حق سروریم داد

ببریده سرم گر زقفا شد چه بجا شد

از تن خبرم نیست ولی دل خوش از آنم

برنی سرم انگشت نما شد چه بجا شد

بیمار غم عشق مرا شربت اگر نیست

از خون دلش درد دوا شد چه بجا شد

منصوری از این مرثیه حجات تو بی شک

از مرحمت شاه روا شد چه بجا شد

جعفر منصوری

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 4:34
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران