میباره صنوبر ، رسیده بوی کوثر
خدا داده یه ناز ، دونه به حیدر
آیه های عشقو ، تو دفترش میچینه
آیه های اعلی ، چه دلنشینه
داده ، خدا به علی و فاطمه چه زینتی
داره ، خدا با چشمای زینبش حکایتی
اصلا ، حدیث قدسیه به به چه روایتی
خدا نازل کرده
تو چشاش خورشیدو
داره میباره روی لباش توحیدو
کلنا فداک بنت فاطمه
2
علی آسمونو ، توی چشاش میبینه
وقتی میخوابه قرص قنده زینب
خنده ی خدا روو ، لباشه هر جایی که
میبینه حسینو ، میخنده زینب
دریا ، یعنی قلبی که فقط مرید زینبه
دنیا ، زیر پای زینب افتاده مودبه
حتی ، دل آسمونیا براش پر از تبه
خدا یکبار دیگه
آفریده کوثر
آفریده احمد
آفریده حیدر
3
پادگان عشقه ، معدن شور و احساس
پاشو به حرمت ، خواهر عباس
توی پادگانش ، هر کی که دوره دیده
یوم الحسرت ایشالا روسفیده
اونکه ، حرمش بازه بیاید کبوتری کنید
دنیا ، رو برا عمه ی مهدی مشتری کنید
تا عمر ، دارید آره واسه بی بی نوکری کنید
عمه ی ساداته
قبله ی حاجاته
خیلی با احساسه
خواهر عباسه
- سه شنبه
- 3
- دی
- 1398
- ساعت
- 13:45
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
خادم زینب
ارسال دیدگاه