عطرگل معرفت ازچمن زینب است
عشق حسین مونس جان وتن زینب است
.
باغ وبهار حسین دار و ندار حسین
بوی خوش کربلا از چمن زینب است
.
دخت شه بوتراب خاک درش آفتاب
کاخ ستمگر خراب ازسخن زینب است
.
چونکه به محمل نشست خطبه اوبت شکست
قدرت روح علی دربدن زینب است
.
شیرزن کربلا فاتح شام بلا
گوشه ویرانسرا انجمن زینب است
.
هیئتش آن انجمن پرچمش آن پیرهن
سلسله انبیا سینه زن زینب است
.
فاطمه را نورعین بنت امیرحنین
رشته مهرحسین پیرهن زینب است
.
نابغه بی بدل عالمه باعمل
باب بهشت برین کفشکن زینب است
.
فاطمه یک پیرهن دوخت برای حسین
اصل همان پیرهن درکفن زینب است
.
دیدپرازخون دوطشت ناله زد وخیره گشت
گفت حسین باشداین یاحسن زینب است
.
گرچه بود مدفنش شام ولی از ازل
تا به ابد شیعه را دل وطن زینب است
.
سوخت (( رسولی )) دلت گرزغمش همچو شمع
گریه صاحب زمان برمحن زینب است
.
- پنج شنبه
- 5
- دی
- 1398
- ساعت
- 10:59
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حاج جواد رسولی
ارسال دیدگاه